در قرن اول اسلام، اثرى از گرایشهاى صوفیگرى در محیط اسلامى دیده نمى شود.
از قرن دوم كه اسلام گسترش زیادى پیدا كرد و به دنبال آن علوم و تمدن هاى
بیگانه از طریق ترجمه به محیطهاى اسلامى راه یافت، مترجمین كه خود داراى
گرایشهاى خاصى بودند، در انتقال تصوف به محیط هاى اسلامى سهم فراوانى
داشتند. اصولًا در این قرن (قرن دوم هجرى) و آغاز قرن سوم كه «بنى عباس»
سخت بر نشر علوم دیگران، و ترجمه آنها به زبان عربى تلاش مى كردند، بازار
مذاهب و فرقه هاى گونان رونق گرفت و از جمله، مسلك تصوف تدریجاً در میان
مسلمین نفوذ پیدا كرد.