1) مرحله تأسیس
این مرحله بعد از جریان سقیفه با مقدمه چینی حسن بصری شروع می شود و تا زمان ابو هاشم کوفی ادامه دارد. بزرگان این گروه سفیان ثوری و ابو هاشم کوفی است که مرحله رشد و دست به عصا راه رفتن این جریان است.
2) جوانه زدن تصوف
از چهره های مشهور این دوره شقیق بلخی (وفات194ق) ، رابعه عَدوِیه (وفات 185ق اولین و بزرگترین زن صوفی در تاریخ تصوف) و حارث محاسبی (وفات190 تا 195ق) می باشد.
در این دوره کم کم مبانی عارفانه وارد تصوف شد، مانند عشق که توسط رابعه عدویه گسترش یافت.
3) مرحله رشد و رواج تصوف
این مرحله تقریبا در قرن سوم جریان یافته است. از چهره های معروف این دوره که تصوف را رشد دادند ، (بایزید یسطامی) ، (جنید بغدادی) ، (سهل تُستری)(یا شوشتری) ، (منصور حلّاج) و (شبلی) بودند و در این مرحله مفاهیمی همچون شطحیات و تقدیس شیطان وارد تصوف شد که جنجالی ترین دوره تصوف را می توان همین دوره نامید.(یعنی مرحله درگیری تصوف با تشیع و تسنن)
4) مرحله نظم و کمال
اوائل قرن چهارم را باید شروع مرحله چهارم تصوف دانست. (کِل آبادی و سرّاج طوسی) از مشاهیر این دوره هستند. تصوف در این مرحله صورت مکتوب می یابد و اولین کتابها در این دوره به رشته تحریر در می آید؛ مانند « الرعایة لحقوق الله » که نویسنده اش مجهول است و « اللمع سراج طوسی » که متوفای 380 ق است.
5) مرحله شرح و تعلیم
این مرحله مربوط به قرن های پنجم تا نهم است که از بهترین قرن های رشد و شکوفائی برای تصوف محسوب می شود. در این دوره سیر و سلوک فرقه ای شروع شد و فرقه های بسیاری شکل گرفت.
از چهره های تأثیر گذار این مرحله ، (سیف فرقانی) ، (داود قیصری) ، (عبدالرحمن جامی) ، (لاهیجی) ، (عطّار نیشابوری) ، (محمود شبستری / که از آثارش می توان « گلشن راد » را نامید) و (مولوی) را می توان نام برد.
در این دوره ، تصوف نظری، مدوّن شد و در حیطه عمل ، گسترش بسیار یافت.
6) ایجاد خانقاه
در قرن چهارم واقعه ای به وقوع پیوست که نقطه عطف برای تصوف بود و آن ایجاد خانقاه است. واژه خانقاه به صورت های مختلف خوانده و نوشته می شود. بیشتر تلفظ ها عبارتند از : خانگاه، خوانقاه، خانه گاه، خانجاه، خانقه، خانگه. این واژه 33 نوع نوشتاری دارد.
برای « خان » معانی گوناگونی در نظر گرفته اند که عباتند از :
(خان) >> کاروانسرا
(خان) >> معبد و پرستشگاه : ز یزدان چو شاه آرزو یافت ز دریا سوی خان آذر شتافت
(خوان) >> سفره : چنان پهن خوان کرم گسترد که سیمرغ در قاف حسرت خورد
(خان) >>حاکم
« گاه » هم به چند معنا آمده است:
(گاه) >> سریر و تخت پادشاهی
(گاه) >> زمان و هنگام
(گاه) >> جا و مکان
خانقاه را بیشتر به معنای معبد و پرستشگاه و سفره دانسته اند و اولین خانقاه به شهادت خود صوفیه در قرن چهارم هجری قمری توسط امیری مسیحی در رمله شام برای صوفیان ساخته شد.
می نویسند : امیری ترسا به شکار رفته بود که در راه دوتن از این طایفه را دید که فرا هم رسیدند و دست در آغوش یکدیگر کردند و بنشستند و آنچه داشتند از خوردنی پیش نهادند و به خوردنی. آنگاه برفتند. امیر ترسا را معامله و همانجا الفت ایشان با یکدیگر خوش آمد. یکی از ایشان را طلب کرد و پرسید:آن کی بود؟ گفت:ندانم گفت:ازکجا بود؟ گفت :ندانم گفت:تو را چه بود؟ گفت هیچ چیز . امیر گفت: پس این چه الفت بود که شما را بایکدیگر بود؟ درویش گفت : این ما را طریقت است. گفت:شما را جایی هست که آنجا فراهم آئید؟ گفت:نی. گفت:پس من برای شما جایی سازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آئید. پس آن خانقاه به رمله بساخت.
(نفحات الانس/ص31) - (طرائق الحقائق/ج1/ص80)
اندک اندک صوفیان هر کجا رفتند ، خانقاهی ساختند و اینگونه مساجد ترک شد و موقوفات برای خانقاه ها معیّن نمودند و آدابی بنا نهادند؛ حتی برای ورود به خانقاه آداب و رسوم خاصّی ساختند و برای هر خانقاه یک متولّی به نام شیخ درست کردند.
(سفرنامه ابن بطوطه/ص26)
مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشور های اسلامی، در خاطرات خود برنامه دولت انگلستان را در مورد اسلام اینگونه بیان می کند:
گسترش همه جانبه خانقاه های دراویش ، تکثیر و انتشار رساله ها و کتاب هایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها و گوشه گیری سوق می دهد، مانند « مثنوی مولوی » و « احیاء العلوم غزالی» و کتابهای ابن عربی و نگهداشتن مسلمین در جهل و بی خبری و جلوگیری از تاسیس و گشایش مراکز آموزشی و تربیتی از هر قبیل. ایجاد مانع در راه چاپ و انتشار و در صورت لزوم آتش زدن کتابخانه های عمومی و برحذر داشتن مردم از فرستادن کودکانشان به مدارس دینی با وارد ساختن اتهاماتی علیه مراجع و علمای بزرگ.
(خاطرات مستر همفر/ص65)
اگر مسجد پایگاه رسمی اسلام است ، در مقابل خانقاه همیشه پایگاه مخالفان اسلام و کانون توطئه علیه اسلام بوده است. ارزش مسجد در اسلام بسیار زیاد است ؛ زیرا مهمترین کانون تربیت اسلامی می باشد. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: « رفت و آمد به مسجد رحمت است و خودداری از رفتن به مساجد نفاق است »
(کنز العمال/ص570)
و در روایتی دیگر می فرمایند : « مساجد خانه های افراد با تقوا است »
(جامع الاحادیث شیعه/ج4/ص437)
همچنین حضرت علی (ع) می فرمایند : « مساجد بهترین قطعات زمین هستند و ارزشمند ترین انسانها در پیشگاه با عظمت خداوند کسی است که نخستین شخص در رفتن به مسجد و آخرین نفر در بیرون آمدن از آن بوده باشد »
(سفینه البحار/ج1/ص600)
................